مصاحبه ها و یادداشتها

انتشار کتاب «نواندیشی دینی؛ تأملی در رویکردها»

این کتاب توسط مجموعه نویسندگان با ویراستای استاد حمید سعادتی در سال 1402 به چاپ رسیده است

کتاب نواندیشی دینی؛ تأملی در رویکردها

نگارش: مجموعه نویسندگان

ویراسته: حمید سعادتی

ناشر: کویر، 1402

نواندیشی دینی هرگز به معنای عبور از دین و آموزه های اصیل دینی نبوده است. چنان که به هیچ روی سودای ماندن در چنیره قالبی های زمانی، بدعت ها و خرافات، زنگارهای عصری و تاریخی را به سر نداشته است. از این رو، نواندیشان دین‌باور، به آثار گران‌قدر عالمان ژرف اندیش و تراث عظیم و ارزشمند معارف دینی در حوزه‌های مختلف نظری و عملی بی اعتنا نبوده اند، همچنان که باب استفاده و اقتباس از اندیشه ورزی، دانش‌ها و تجربیات سایر ملل را به روی خود نبسته‌اند. پارادایم نواندیشی دینی به مثابه رویکردی بنیادی، با سه مشخصه تببینی، تحلیلی و انتقادی به منظور پالایش معرفت دینی از انواع زنگارهای عصری و عرضه قرائتی باورپذیرتر و امروزین از دین، در راستایی روزآمدی و کارآمدی معارف نظری و عملی دینی در عرصه دانش و فرهنگ دینی حضور یافته است. بذر اولیه نواندیشی دینی حدود ۱۵۰ سال پیش و در پی مواجهه جهان اسلام با مدرنیسم غربی جوانه زد و در گذر زمان و با مشاهده جلوه‌های خیره کننده تمدنی غرب مدرن و آشنایی بیشتر مسلمانان با مبانی جهان شناسی و انسان شناسی عصر جدید به تدریج زمینه بروز و ظهور یافت امروزه رویکرد نواندیشانه در همه ابعاد فکر دینی اهم از فلسفه، کلام، اخلاق، فقه، حدیث، تفسیر و راه یافته و به تناسب هر حوزه تولید ادبیات نموده است.

سید صادق حقیقت

چکیده
نواندیشی دینی گفتمانی است که با رجوع به آیات و روایات، هدف خود را بازاندیشی در متون دینی بر اساس حکم عقل و مقتضیات تجدد قرار میدهد. هرچند در دهه های قبل مرز مشخصی بین نواندیشی دینی و روشنفکری دینی ترسیم نشده بود و برخی روشنفکران دینی تعمداً این دو اصطلاح را به یک معنا به کار میبردند، ولی امروزه توجه به تفاوتهای این دو گفتمان، بایسته به نظر میرسد.
علاوه بر آن نواندیشی دینی و نظریه همروی ظرفیتهایی در فقه می‌بینند که آن را برای انسان امروزین موجه و پذیرفتنی میکند. این کار برای جذب جوانان و جلوگیری از دینگریزی آنها لازم محسوب میشود. در مقابل، قرائتهای خشن و اقتدارگرا از دین با عقل بشر ناسازگارند و موجب دینگریزی میشوند.

 مقدمه و بیان مسئله
در واقع، اشتراکات بسیار بین دو گفتمان روشنفکری دینی و نواندیشی دینی دیده میشود، و هر دو در مقابل گفتمان هایی همانند گفتمان سنتی و سنت‌گرایی قرار دارند، اما این مقاله بر تفاوت این دو گفتمان متمرکز شده است.

 مسئله این است که گروهی از اندیشمندان (همچون فیرحی و برخی استادان نهادهای حوزوی و دانشگاهی، مثل دانشگاه مفید) در حالی که از رویکرد سنتی فاصله گرفتهاند، با گفتمان روشنفکری دینی نیز مرزبندی دارند؛ و بنابراین میتوان ایشان را در گفتمان جدیدی گنجاند. نکته محوری آن است که این گفتمان با دیگر گفتمانها غیریتسازی کرده است.
در حقیقت، نقطه افتراق این گفتمان از روشنفکری دینی آن است که در گفتمان اخیر تجدد و عقلانیت متجددانه فرض گرفته شده، و نصوص دینی بر اساس آن فهم میشود. دیگر تفاوت نواندیشی دینی با روشنفکری دینی آن است که نواندیشی دینی با عرفیگرایی (سکولاریسم) مرزبندی ایجاد میکند؛ چراکه فقه سیاسی و اجتماعی نزد نواندیشان دینی اعتبار دارد. روشنفکران دینی جملگی فقه سیاسی را زمانمند، و بنابراین دانشی غیرمعتبر در این زمان قلمداد می کنند.

 تفکیک و تمایز روشنفکری دینی و نواندیشی دینی به چند جهت، بایسته به نظر میرسد. روشنفکری دینی به ‌لحاظ روشنفکر بودن، مبنا را عقل مدرن قرار میدهد، اما چون در عین حال دینی است، به ‌شکلی با روشنفکری غیردینی مرزبندی دارد. نواندیشی دینی در صدد تفسیر متجددانه و خوانشی جدید از دین است که با مقتضیات روز همانند مردم‌سالاری و حقوق ‌بشر همخوان باشد.پس نواندیشی دینی، هم با گفتمان سنتی مرزبندی دارد، هم با گفتمان مدرن. از همین رو است که گاه به نقد اجتهاد سنتی مینشیند، و گاه به نقد عقل مدرن. اما روشنفکران دینی در بحث انتظار از دین رویکردی حداقلی دارند؛ به این معنا که هدف اصلی دین مبدأ و معاد است، نه بیان احکام برای همه زمانها و مکانها.
مهم‌ترین نقطه ‌قوت نواندیشان دینی این است که توانستهاند قرائتی از دین مطرح کنند که با دستاوردهای بشر امروز همخوانی داشته باشد.

 نواندیشی دینی و نظریه همروی
«نظریه همرَوی»، بدون تردید در گفتمان نواندیشی دینی، و نه روشنفکری دینی، قرار میگیرد. نظریه همروی راه میانه یا راه سومی بین دو رویکرد حداکثری و حداقلی (در حوزه انتظار از دین) به شمار میرود، و بر تعامل ادله عقلی (فرامتنی) با ادله قرآنی‌روایی (متنی) تکیه میزند. شاید بتوان این نظریه را ادامه کوشش نائینی و آخوند خراسانی در سنجش ظرفیت فقه در مقابل تجدد ارزیابی کرد. رویکرد حداکثری معتقد است دین پاسخ همه پرسش‌های زندگی بشر را دارد، در حالی که دین بر اساس رویکرد حداقلی (روشنفکران دینی) صرفاً تکلیف مبدأ و معاد را مشخص می کند، و بنابراین، حوزههای سیاسی و اجتماعی حیات بشر به عقل وی واگذار میشود.

 نظریه همروی بدیلی برای نظریههای موجود در گفتمان نواندیشی دینی تلقی میشود که شاید بتواند به‌ شکلی (غیرمبهم) نسبت ادله فرامتنی و ادله متنی را مشخص، و جایگاهی برای فقه و فقه سیاسی (و اجتماعی) در این بین تعریف کند.  

 
نواندیشی دینی و روشنفکری دینی نقاط اشتراک فراوانی دارند. از همین‌رو است که در مقابل گفتمانهایی همچون گفتمان (فقهای) سنتی و سنتگرایی در جبهه‌ای قرار می‌گیرند، اما از سوی دیگر، امروزه تفاوتهای بسیار بین دو گفتمان نواندیشی دینی و روشنفکری دینی دیده میشود. پس سخن‌گفتن از گفتمان نواندیشی دینی، هم ممکن است، و هم ضروری و تحقق‌یافته. مهم‌ترین اینها را، به ‌شکل تقریبی، باید در مفاد عقل، اعتبار یا بی‌اعتباری فقه سیاسی، و مبحث سکولاریسم جست‌وجو کرد.نظریه همروی که در زیرمجموعه گفتمان نواندیشی دینی قرار میگیرد، دیدگاهی بینابینی راجع به رویکرد حداکثری و رویکرد حداقلی به دین دارد. از نظر جامعهشناختی، گفتمان روشنفکری دینی پس از آنکه عبدالکریم سروش وحی را گفتاری بشری خواند و نسبت دین و قدرت را خشونتآمیز توصیف کرد، از محبوبیت خود کاست. شاید با نگاهی آیندهپژوهانه بتوان حدس زد که ستاره بخت این گفتمان رو به افول نسبی باشد، در حالی که فرصت برای گفتمان نواندیشی دینی هنوز باقی است، اگر دچار فرصتسوزی نشود!

163 مرتبه بازدید
در حال ارسال...